قسمت چهل فصل یک سریال راز و رمز مهتاب (Moonlight Mystique) 2025
قسمت چهل فصل یک سریال راز و رمز مهتاب (Moonlight Mystique) چون تیان هُو کمان الهی زینگیوه را پیدا میکند، مخفیانه تیر الهی زینگیوه را از شمشیر شکستهی شاه یی با خون روحانی از خط خونی مادرش میسازد. نخستین شاه یی شمشیر خود را ۶۰ هزار سال پیش با باقیماندههای تیر الهی زینگیوه ساخته بود. قدرت روحانی او تمام میشود و در آغوش فن یو میمیرد. بای شوو قبول میکند که با مولی ازدواج کند تا به هیچ موجود زندهای آسیبی نرسد. در مراسم عروسی، ناگهان بای شوو حمله میکند و با نیروی ماه بنفش که از فن یو قرض گرفته بود، ضربهای به مولی وارد میکند. فن یو با کمان و تیر الهی زینگیوه میرسد و هر دو متحد میشوند تا با مولی بجنگند. چونگ ژائو برای مبارزه با مولی از درون دریای آگاهیاش خود را فدا میکند تا بدن مولی را نابود کند. اما قلب پنهان هنوز زنده است و دردسرساز میشود. فن یو قلب پنهان را در درون خود میگذارد و از بای شوو میخواهد به سوی او تیراندازی کند. در حالی که درد میکشد، بای شوو کمانش را میکشد و همه فداکاریهای عزیزانش را به یاد میآورد. تیر به فن یو نفوذ میکند و قلب پنهان را هدف میگیرد. فن یو میمیرد و بای شوو به مقام خداوند عالیرتبه بای شوو میرسد. اکنون قلمرو شرقی در صلح است. بای شوو به آرامگاه پدرش میرود و با روح او گفتگو میکند. بای شون به بای شوو توصیه میکند که پس از رسیدن به هدف زندگیاش یعنی جاودان شدن، ادامه دهد. مهر روی پیشانی بای شوو ناگهان روشن میشود و او به دریای پنهان ماه منتقل میشود. یک بانوی جادوگر میرسد و حدس بزنید کیست؟ او شمن سان گوان ژو است! او همان بهشت است که بای شوو، تجسم زینگیوه، را هدایت کرد تا با فن یو، تجسم جینگیوان، ملاقات کند. بهشت اعتراف میکند که اشتباه کرده است. قبلاً مانع عاشق شدن زینگیوه شده بود، اما اکنون قدرت بای شوو از عشق و فداکاری نسبت به عزیزان و از سوی آنها میآید. آیا بهشت مردگان را به زندگی بازمیگرداند؟ بهشت میگوید: «برای عشق، انسان ممکن است بمیرد، اما میتواند دوباره زاده شود. کسانی که برای هدف بزرگ جان باختند، بالاخره به شکلی دیگر بازمیگردند.» بهشت ناپدید میشود. فن یو ظاهر میشود و به سمت بای شوو میدود. طبیعت در هیجانی طوفانی قرار میگیرد. بای شوو فن یو را محکم در آغوش میکشد چون طوفان باد در راه است و میگوید: «فن یو، باد در حال وزیدن است.» فن یو پاسخ میدهد: «این باد نیست، این ضربان قلب من است!» دو نفر با شور و هیجان در دریای پنهان ماه همدیگر را میبوسند. بای شوو در پایان میگوید: «فن یو، ممنونم که برگشتی!»