پرونده اکران فیلم پرهزینه و پرسر و صدای «گلادیتور ۲» در حالی بسته شد که آمار و ارقام نهایی، تأییدی تلخ بر پیشبینیهای بدبینانه بود. این فیلم که در نوامبر ۲۰۲۴ با بودجهای کلان و کمپین تبلیغاتی گسترده راهی سینماها شد، در نهایت با فروش جهانی ۴۶۲ میلیون دلار به کار خود پایان داد؛ رقمی که شاید برای بسیاری از فیلمها یک رویا باشد، اما برای دنبالهی یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شده بود، یک شکست محسوس به شمار میرود. حالا، راسل کرو در دسامبر ۲۰۲۵، با تحلیل دقیق خود، دلایل این عملکرد ضعیف را نه در بازاریابی یا بازیگران، بلکه در ماهیت خودِ اثر جستجو میکند.
در حالی که قسمت اول «گلادیتور» در سال ۲۰۰۰ توانست به دومین فیلم پرفروش سال تبدیل شود و ۵ جایزه اسکار را درو کند، قسمت دوم با نقدهای ضد و نقیض (Mixed Reviews) روبرو شد. منتقدان و حالا راسل کرو بر این باورند که حضور ستارگانی چون پل مسکال و حتی بازی قدرتمند دنزل واشینگتن نیز نتوانست حفرههای فیلمنامهای و فقدان آن «جادوی خاص» را پر کند. کرو معتقد است که مخاطبان سینما بسیار باهوشتر از آن هستند که صرفاً با تماشای نبردهای گلادیاتوری عظیمتر و جلوههای ویژه کامپیوتری (CGI) پیشرفتهتر راضی شوند. آنها به دنبال ارتباط عاطفی بودند؛ چیزی که «گلادیتور ۲» با پیچیدهسازی غیرضروری روابط خانوادگی و نادیده گرفتن اصول اخلاقی قسمت اول، از خلق آن عاجز ماند.
تحلیل صحبتهای کرو در کنار عملکرد گیشه نشان میدهد که «گلادیتور ۲» قربانی سندرم دنبالهسازیهای مدرن هالیوود شده است: تلاش برای بزرگتر کردن مقیاس فیلم، بدون توجه به اینکه قلب تپنده اثر اصلی چه بوده است. کرو به درستی اشاره میکند که سازندگان حتی متوجه نشدهاند که چرا مردم عاشق فیلم اول شدند. فروش ۴۶۲ میلیون دلاری در مقابل هزینههای سنگین تولید و تبلیغات، عملاً سودآوری پروژه را زیر سوال برد و نشان داد که نوستالژی به تنهایی برای کشاندن مخاطب به سینما کافی نیست. اظهارات اخیر «ماکسیموس» قدیمی، شاید تیر خلاصی بر پیکره این پروژه باشد و به عنوان یک درس بزرگ در تاریخ سینما ثبت شود: هیچگاه به خاطر پول، به روح یک قهرمان خیانت نکنید.
ComingSoon