پارادوکس جیمز کامرون آواتار هنر یا تجارت

جیمز کامرون ادعا میکند که مجموعه «آواتار» یک «اسب تروآ» برای پیامهای زیستمحیطی است. اما آیا این یک مأموریت هنری است یا توجیهی هوشمندانه برای سودآورترین مجموعه فیلم تاریخ؟
اظهارات اخیر جیمز کامرون (James Cameron) درباره انگیزههایش برای ساخت فیلمهای «آواتار» (Avatar)، یک پارادوکس جذاب را به نمایش میگذارد. او، استاد ساخت بلاکباسترهای عظیم و پرفروش، ادعا میکند که هدف اصلیاش نه کسب درآمد، بلکه یک نوع فعالیت سینمایی برای «انجام کار خوب» است. این ادعا، رابطه پیچیده بین هنر، پیام و تجارت در سینمای امروز را برجسته میکند.
آیا «آواتار» یک اسب تروآ است؟
ایده کامرون مبنی بر اینکه یک فیلم پر زرق و برق میتواند به طور نامحسوس یک پیام زیستمحیطی را به ذهن مخاطب تزریق کند، قابل تأمل است. بدون شک، این فیلمها مضامین قدرتمندی در حمایت از طبیعت دارند. با این حال، موفقیت سرسامآور آنها (بیش از ۵ میلیارد دلار برای دو فیلم) بیش از هر چیز مدیون نوآوریهای تکنولوژیکی و جلوههای بصری خیرهکننده آنهاست، نه لزوماً عمق فلسفیشان.
هنرمند یا غول تجاری؟
دفاع کامرون از خود با مقایسه با جرج لوکاس و جین رادنبری، بسیار گویاست. هر دوی آنها نیز امپراتوریهای تجاری عظیمی را بر پایه دیدگاههای خلاقانه خود بنا نهادند. کامرون نیز خود را در همین جایگاه میبیند: یک خالق-سرمایهدار که دنیایی را میسازد که هم شخصی و هم به شدت سودآور است. در نهایت، حقیقت احتمالاً جایی در میانه قرار دارد. کامرون بدون شک به پیام خود ایمان دارد، اما به عنوان یک استراتژیست بزرگ، میداند که پیچیدن این پیام در جذابترین بسته تجاری ممکن، تنها راه رساندن آن به مخاطبان میلیاردی در سراسر جهان است.
Variety